1001شب استرالیا-1001Nights of Australia

وبلاگ خاطرات مهاجرت به استرالیا

1001شب استرالیا-1001Nights of Australia

وبلاگ خاطرات مهاجرت به استرالیا

فیلم دوست داشتنی Midnight in Paris

همین الان یک فیلم دوست داشتنی از وودی آلن دیدم این مرد واقعا محشره یه جورایی نابغه هست .

فیلم نیمه شب در پاریس Midnight in Paris در مورد یک نوولیست ( داستان نویس)جوون آم.ری.کایی  هست که در سال 2010 به همراه نامزد و پدر و مادر نامزدش به پاریس سفر میکنه ولی در طی سفر یکشب وقتی از نامزدش جدا میشه یه رویز رویز قدیمی میاد و اونرا به قرن پیش میبره اونجا با همینگوی  دیدار میکنه و با پیکاسو آشنا  میشه .چیزی که جالب بود توی فیلم این بود که هر نسلی نسل قبل از خود را ستایش میکرد مثلا آدمهای قرن 20 اعتقاد نداشتند اون عصر طلایی فرهنگ و هنر اروپا هست و قرن 19اون برهه طلایی بوده و آدمهای قرن 19 میگفتند رنسانس اون زمان درخشان بوده وما ( قرن 19 ها)کاملا  تهی از فرهنگ و هنرهستیم .فیلم بسیار خوش ساخت و فوق العاده آرامش بخشه مخصوصا اگه خیلی وقته فیلم خوب ندیده باشید و روحتون خسته هست  از سریالها و فیلمهای تجاری که مد میشند این روزها .

صحنه ای از فیلم با حضورویلسون اون خانم  هم با اون قیافه شیک کسی نیست به جزکاتیلارد



فیلم توی لوکیشن های  محله های قدیمی پاریس فیلمبرداری شده و موسیقی متن فیلم با گیتار روحتون را نوازش میده  برخی از بازیکن ها فیلم عبارتند از

Owen WilsonRachel McAdamsMarion CotillardKathy BatesC.arla B.runi,

 Carla BruniAdrien Brody and Michael Sheen

جالبه که زن  رییس جمهور فرانسه ( خانم برو.نی) هم توی این فیلم حضور داشت البته ایشون کلا  توی فعالیتهای این تیپی زیاد شرکت داره .هر چند خانم کاتیلارد واسه من یه چیز دیگه هست بازیش توی فیلم یک سال خوب با حضور راسل کرو که معرف حضور همگان هست .

خوب دیگه تعریف نمیکنم چون مزه فیلم به دیدنشه .شنیدن کی بود مانند دیدن .حتما فیلم را تهیه کنید و از دیدنش لذت ببرید .


سال دیگه اینموقع

از گوشه صفحه مانیتور هی این پیغام میاد 13 روزدیگه مونده تا آنتی ویروس kaspersky اعتبارش منقضی بشه .یاد پارسال افتادم که اینرو از پایتخت خریدم . یعنی به این زودی 1 سال گذشت چی کار کردم برای خودم توی این یکسال (خداییش هیچی -5 نمره به خودم).خوب دوهفته دیگه باید برم یه نوعش را بخرم تا یکسال دیگه برام کار کنه .یعنی سال دیگه که این پیغام میاد من کجا هستم .چی کاره هستم آیا من باز هم حسابداری میکنم  آیا خوشحالم آیا موفقم  یا افسرده و دپرس و سرگرم دست و پنجه با غم غربت .چه چیزایی یاد گرفتم کی ها رو جا گذاشتم .چند تا آدم جدید می بینم .تو چه جا هایی کار میکنم .خونه ام کجاست همسایه هام کی ها  هستند .چند تا دوست جدید خواهم داشت  از چند نفر جدید بدم میاد.چقدر پول در میارم .چه غذا های جدیدی را تست میکنم .آیا چاق تر میشم یا لاغر تر؟

آیا توی جامعه جدید محترم خواهم بود .آیا آدم تر میشم یا حیوون تر .آیا لحظه ها برام طلایی تر میشند یا بی ارزش تر .آیا زمان زودتر میگذره یا دیرتر .آیا خبرهای خوش می شنوم یا خبرهای تلخ 

آیا لحظه هاب ناب میسازم مثل سال 77مثل سال80 و 84 دوباره از نو و از داخل خودم را از هیچ سختگیرانه می سازم و متواضعانه میگم چیزی نیست خیلی کار داره .یا باز خودم را تکرار میکنم  و میخواهم تجربه های قبلی را یه جورایی شبیه سازی کنم .


هر چی هست تو دلم هیچی نیست .خالی از درد و کینه خالی از ترس و ایضا شجاعت انگار این راه را قبلا هم رفتم و چیز خاصی نیست ( در صورتیکه باید باشه) دلم میخواهد سال دیگه هر اتفاقی بیافته من تو خودم شادباشم  و از خودم بدم نیاد با خودم صادق باشم و به خودم دروغ نگم .فعلا دلم میخواهد یه خورده زبان یاد بگیرم یه خورده چیزهای تخصصی .اگه کمکی از دستم بر می یاد برای خانواده انجام بدم .خونه و غذای خونه را از ته دل بو بکشم .سر به سر همکارهای خانمم بزارم و سعی کنم هر چه راحت تر تا دینار اخر تسویه ام را بی درد سر بگیرم و اگر تنبلی نکنم هر پنجشنبه بعد از ظهر برم در بند  یا کلک چال تا از طبیعت انرژی بگیرم .

دیگه هیچی برام آزار دهنده نیست چون همشون گذرا هستند .دوست دارم لحظه حال را بو بکشم لذت سپردن کارها به همکارها به صورت بی سر و صدا لذت کندن و رفتن .